فیلم «بازی تقلید» یک درام کمنظیر و زندگینامهای از آلن تورینگ، پدر علم کامپیوتر است. تورینگ یک دانشمند و شخصیت برجسته بود که امروزه بیشتر از هر چیزی او را با آزمون تورینگ میشناسند. آزمونی که افراد را در تشخیص ماشین یا انسان واقعی دچار تردید میکند.
آلن تورینگ تحصیل کرده و استاد دانشگاه کمبریج در رشته ریاضی بود. همانند بسیاری از نابغههای دنیا، از نظر عاطفی به تورینگ توجه چندانی نمیشد. او شخصیتی منزوی داشت و دچار لکنت زبان بود و حتی در مدرسه مورد آزار و اذیت همکلاسیهای خود قرار میگرفت. اما در این میان دوستی بسیار صمیمی به نام «کریستوفر» داشت و همانطور که در ادامه متن خواهیم دید، یکی از اختراعاتش را به عنوان یادگاری از او، کریستوفر نامگذاری کرد. کریستوفر با اهدای یک کتاب با موضوع رمزنگاری مسیر زندگی آلن را تغییر داد.
ابتدای فیلم همراه با شروع جنگ جهانی دوم است. بر جامعه فضایی آکنده از ترس و هرج و مرج حکم فرماست و بنظر میرسد قدرت نظامی آلمانها بیشتر از متفقین است. ارتش نازیها از آسمان و زمین و دریا پیشروی میکند و تیتر روزنامهها مدام این خطرها را یادآوری میکند. کودکان در حال ترک لندن هستند و ترس مردم را فرا گرفته است. از ذهن هر شهروندی این افکار عبور میکند که به زودی باید شاهد قحطی، بیماری و از دست دادن عزیزان خود باشند.
در کنار فضای تیره و تار فیلم، شاهد ورود یک فرد خاص به یک محیط نظامی هستیم که انگار جزئی از مردم نیست و ترسی از جنگ ندارد. این فرد همان تورینگ است که برای رمزشکنی پیامهای نازیها اعلام آمادگی میکند. کدگذاری پیامهای آلمانیها به کمک دستگاهی به نام «انیگما» صورت میگیرد. پیامها هر روزه از طریق بیسیم بین نازیها مبادله میشود و تنها تا نیمهشب فرصت رمزگشایی وجود دارد. چرا که در روز بعد تنظیمات انیگما تغییر میکند. تغییراتی که ۱۵۹ میلیون میلیون میلیون حالت مختلف دارد و بجز تورینگ همه پیدا کردن آن را غیرممکن میدانند.
تیمی از زبدهترین افراد کشور در یک اتاق جمع شدهاند و به دنبال راهحل این معضل بزرگ هستند. مطابق معمول رفتار دیگران با تورینگ چندان مناسب نیست. اما او که دیگر به این برخوردها عادت کرده است فقط به کار خودش مشغول است. در قسمتی از فیلم، کارگردان دویدن تورینگ را با سختی کارش مقایسه میکند و استقامت او در دویدن همانند استقامتش برای حل مشکل است. او اعتقاد دارد یک ماشین را فقط میتوان با یک ماشین شکست داد. دستگاهی که تورینگ آن را میسازد و نامش را کریستوفر میگذارد. تورینگ حالا قدرت بیشتری دارد دست به انتخاب افراد جدید و خلاق میزند. نحوه استخدام افراد و کشف استعدادها یکی از جالبترین نکات فیلم است. برای جلوگیری از اسپویل فیلم از توضیح برخی از اتفاقات فیلم اجتناب میکنیم. اما باید بدانید که زندگی تورینگ فقط به کارهای فنی خلاصه نمیشود. او حالا دیگر درگیر سیاست شده است. سیاستی که ذات آن کثیف و مخالف جنبههای انسانی است. حتی زندگی شخصی او نیز تحت تأثیر قرار گرفته و نزدیکان او نیز امنیت لازم را حس نمیکنند. خواسته افراد نظامی باید و باید اجرا شود حتی اگر کاملاً مخالف با نظرات آلن باشد.
در این فیلم دیالوگهای پیچیده وجود ندارد. موسیقی متن فیلم به همراه فیلمبردای با دوربین ۳۵ میلیمتری با احساسات هر مخاطبی بازی میکند. سختیها و دغدغههای یک انسان خاص به بیننده القا شده و نتیجه آن همذاتپنداری با نقش اول فیلم است.
یکی از بزرگترین نقاط قوت فیلم اجرای بی نقص بازیگر مشهور یعنی بندیکت کامبربچ (Benedict Cumberbatch) است که احتمالاً در فیلمهایی مثل Sherlock نظارهگر هنرنمایی او بودهاید. کامبربچ چنان در نقش خود غرق شده است که حتی تصور کردن خود تورینگ در این نقش ممکن نیست!نشان دادن شکنندگی روانی و ذهن نا آرام، آن هم به این شکل تنها از پس بزرگان سینما برمیآید.
فیلم بازی تقلید که جزو ۲۵۰ فیلم برتر IMDB قرار گرفته است، در سال ۲۰۱۵ برنده یک جایزه اسکار و ۷ نامزدی این جشنواره شد: برنده اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی، نامزد بهترین کارگردانی، نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد (برای بندیکت کامبربچ)، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن، نامزد بهترین موسیقی متن اورجینال، نامزد بهترین بهترین تدوین، نامزد بهترین طراحی صحنه، نامزد بهترین فیلم.
در نهایت زندگی تورینگ یک پایان تراژیک دارد. او بعد از جنگ بیشتر از هر زمانی احساس تنهایی میکند، مشکلات روحی پیدا میکند و هر چقدر بر چالشهای خارجی غلبه کرد اما از پس احساسات نا امیدانه خود برنمیآید. او به دست خودش مرگش را رقم میزند و این دنیا را از تمام دانش و اطلاعات خودش محروم میکند. برخی معتقد هستند مرگ تورینگ که با یک سیب آغشته به سیانور اتفاق افتاده است، کار افرادی است که ترس از نشت اطلاعات محرمانه را داشتهاند. این عقیده حتی با کنایه در ابتدای فیلم نیز نشان داده شده است و او پلیسها را از سیانور میترساند و میگوید با استنشاق آن، جان خودتان را به خطر نیندازید.
اگر فیلم بازی تقلید از لحاظ وفاداری به واقعیت هم قابل اتکا نباشد اما براستی یکی از خوشساختترینهای تاریخ است و دیدن آن را به شما پیشنهاد میکنیم. در پایان جملات پایانی را تقدیم شما میکنیم:
در ۷ ژوئن ۱۹۵۴ آلن تورینگ در حالی به زندگی خود پایان داد که تنها ۴۱ سال داشت
در سال ۲۰۱۳ ملکه انگلستان از دستاوردهای بینظیر او تقدیر کرد
مورخان تخمین میزنند با شکستن رمز انیگما، زمان جنگ دو سال کوتاهتر و جان ۱۴ میلیون نفر نجات داده شد
این موضوع بیش از ۵۰ سال جزو اسرار دولتی باقی ماند
کار تورینگ الهامبخش نسلهای تحقیقاتی شد که دانشمندان آن را ماشینهای «تورینگ» نامیدند
و ما امروزه به آنها «کامپیوتر» میگوییم.